- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو جان همه خوش است در سایه لطف جان تو
2 شاه همه جهان تویی اصل همه کسان تویی چونک تو هستی آن ما نیست غم از کسان تو
3 ابر غم تو ای قمر آمد دوش بر جگر گفت مرا ز بام و در صد سقط از زبان تو
4 جست دلم ز قال او رفت بر خیال او شاید ای نبات خو این همه در زمان تو
5 جان مرا در این جهان آتش توست در دهان از هوس وصال تو وز طلب جهان تو
6 نیست مرا ز جسم و جان در ره عشق تو نشان ز آنک نغول میروم در طلب نشان تو
7 بنده بدید جوهرت لنگ شدهست بر درت ماندهام ای جواهری بر طرف دکان تو
8 شاد شود دل و جگر چون بگشایی آن کمر بازگشا تو خوش قبا آن کمر از میان تو
9 تا نظری به جان کنی جان مرا چو کان کنی در تبریز شمس دین نقد رسم به کان تو