-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو ز مائی ولی ما را ندانی ز دریایی ولی دریا ندانی
2 اگر دریا ندانی آن عجب نیست عجب این است که صحرا را ندانی
3 بجان و تن ز بالائی و زیری ولیکن زیر و بالا را ندانی
4 تو اشیائی و اشیا جملگی تو اگرچه هیچ اشیا را ندانی
5 همه اسماء بتو هستند ظاهر ظهور جمله اسما را ندانی
6 چرا غافل ز حق امهاتی چه فرزندی که آبا را ندانی
7 ز آدم هن بغایت وقوفی نه تنها آنکه حوا را ندانی
8 معما جهان با تو چه گویم چو تو سرّ معما را ندانی
9 الا ای مغ بس عنقای مغرب توئی با آنکه عنقا را ندانی