- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که بر اوج نه فلک دام هوس فکنده ای بر لب بام یار من پر نزند پرنده ای
2 نبست براق عقل را ره برواق بزم او رفته بوادی فنا رفرف هر رونده ای
3 بسته کمان ابروان راه خیال رهروان ناز خدنگ غمزه اش بازوی هر زننده ای
4 بندۀ آن لب و دهان زندۀ جاودان بود نیست یکیش عشق جز زندۀ یار زنده ای
5 بستۀ بند او بود رستۀ هر تعلقی خستۀ درد او بود داروی هر گزنده ای
6 دشمن یوسف دلت گرگ طبیعت است و بس نیست به نزد عارفان بدتر از آن درنده ای
7 چشمۀ نوش بایدت همت خضر می طلب نیست زلال زندگی در خور هر رونده ای
8 مفتقرا متاب رو هیچ ز بند بندگی جز به طریق بندگی خواجه نگشته بنده ای