سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

ای دل اندر نیستی چون دم از سنایی غزنوی غزل 191

غزل 191 ام از 1794 غزلیات

ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش

1 ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش شو بری از نام و ننگ و از خودی بیزار باش

2 دین و دنیا جمله اندر باز و خود مفلس نشین در صف ناراستان خود جمله مفلس وار باش

3 تا کی از ناموس و رزق و زهد و تسبیح و نماز بندهٔ جام شراب و خادم خمار باش

4 می پرستی پیشه‌گیر اندر خرابات و قمار کمزن و قلاش و مست و رند و دردی خوار باش

5 چون همی دانی که باشد شخص هستی خصم خویش پس به تیغ نیستی با خلق در پیکار باش

6 طالب عشق و می و عیش و طرب باش و بجوی چون به کف آمد ترا این روز و شب در کار باش

7 با سرود و رود و جام باده و جانان بساز وز میان جان غلام و چاکر هر چار باش

8 از سر کوی حقیقت بر مگرد و راه عشق با غرامت همنشین و با ملامت یار باش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش

شاعر شعر ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش چه کسی است ؟

شاعر شعر ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش سنایی غزنوی می باشد.

شعر ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش چیست ؟

قالب شعر ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش غزل است

مضمون اصلی شعر ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر