- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار باش شو بری از نام و ننگ و از خودی بیزار باش
2 دین و دنیا جمله اندر باز و خود مفلس نشین در صف ناراستان خود جمله مفلس وار باش
3 تا کی از ناموس و رزق و زهد و تسبیح و نماز بندهٔ جام شراب و خادم خمار باش
4 می پرستی پیشهگیر اندر خرابات و قمار کمزن و قلاش و مست و رند و دردی خوار باش
5 چون همی دانی که باشد شخص هستی خصم خویش پس به تیغ نیستی با خلق در پیکار باش
6 طالب عشق و می و عیش و طرب باش و بجوی چون به کف آمد ترا این روز و شب در کار باش
7 با سرود و رود و جام باده و جانان بساز وز میان جان غلام و چاکر هر چار باش
8 از سر کوی حقیقت بر مگرد و راه عشق با غرامت همنشین و با ملامت یار باش