ای که می نالی زدوران از عبدالقادر گیلانی غزل 31

عبدالقادر گیلانی

آثار عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

ای که می نالی زدوران ،جورِ یار من نگر

1 ای که می نالی زدوران ،جورِ یار من نگر اضطراب از من نگر صبرو قرار من نگر

2 جانب گلشن مروکان، یک دو روزی بیش نیست پر ز اشک لاله گون دائم کنار من نگر

3 ای که میگوئی ندادم دل به خوبان هیچگه سوی میدان آی و شهسوارِ من نگر

4 سینه ام پرداغ و چهره گل گل از خوناب اشک یک زمان سویِ من آ ، باغ و بهار من نگر

5 باشدت رحمی فتد در دل بیائی سوی من حال زار من ببین شخص نزارِ من نگر

6 گرتو داری میل خوبان دیده عبرت گشای سینه پرسوزو چشم اشکبارِ من نگر

7 شکر کن محیی که در راه تو خاری بیش نیست هرطرف صد کوه غم در رهگذار من نگر

عکس نوشته
کامنت
comment