آنچ در سینه از جلال الدین محمد مولوی غزل 2928

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آنچ در سینه نهان می‌داری

1 آنچ در سینه نهان می‌داری درنیابند چه می‌پنداری

2 خفته پنداشته‌ای دل‌ها را که خدایت دهدا بیداری

3 هر درخت آنچ که دارد در دل آن بدیده‌ست گلی یا خاری

4 ای چو خفاش نهان گشته ز روز تا ندانند که تو بیماری

5 به خدا از همگان فاشتری گر چه در پیشگه اسراری

6 پیش خورشید همان خفاشی گر چه ز اندیشه چو بوتیماری

7 چنگ اگر چه که ننالد دانند کو چه شکل است به وقت زاری

8 ور بنالد ز غمی هم دانند کو ندارد صفت هشیاری

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر