1 درد می دردی به ایاغت نرسیده است بوی گل داغی به دماغت نرسیده است
2 عاشق زکجا شکوه کجا این چه خیالی است پیداست کزین باده دماغت نرسیده است
3 سبز است ز خون دل ما حاصلت ای چرخ این است که یک میوه باغت نرسیده است
1 بحر عشق است و وفا گوهر پاک است اینجا کشتی چاره گران سینه چاک است اینجا
2 سیر بازار وفا محشر ارباب دل است عالم تفرقه یک دامن پاک است اینجا
1 فسونی خوانده چشمت شیشهها را که نرگسدان کند اندیشهها را
2 خدایا وحشیان را رام ما کن نخستین این تغافلپیشهها را
1 کسی طی می تواند کرد راه ای بیابان را که پای شوق او از سبزه نشناسد مغیلان را
2 به جایی می رسد پاکیزه گوهر گرچه در اول صدف زندان نماید قطره باران نیسان را