سیف فرغانی

سیف فرغانی

سیف فرغانی
سیف فرغانی

ای مه و خور بروی تو محتاج از سیف فرغانی غزل 130

غزل 130 ام از 736 غزلیات

ای مه و خور بروی تو محتاج

1 ای مه و خور بروی تو محتاج بر سر چرخ خاک پای تو تاج

2 چه کنم وصف تو که مستغنیست مه ز گلگونه گل ز اسپیداج

3 هرکه جویای تو بود همه روز همه شبهای او بود معراج

4 پادشاهان که زر همی بخشند بگدایان کوی تو محتاج

5 ندهد عاشق تو دل بکسی بکسی چون دهد خلیفه خراج

6 عیب نبود تصلف از عاشق کفر نبود اناالحق از حلاج

7 عشق را باک نیست از خون ریز ترک را رحم نیست در تاراج

8 چاره با عشق نیست جز تسلیم خوف جانست با ملوک لجاج

9 دل نیاید بتنگ از غم عشق کعبه ویران نگردد از حجاج

10 دل بتو داد سیف فرغانی از نمد پاره دوخت بر دیباج

11 سخن اهل ذوق می گوید بانگ بلبل همی کند دراج

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای مه و خور بروی تو محتاج

شاعر شعر ای مه و خور بروی تو محتاج چه کسی است ؟

شاعر شعر ای مه و خور بروی تو محتاج سیف فرغانی می باشد.

شعر ای مه و خور بروی تو محتاج در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ای مه و خور بروی تو محتاج چیست ؟

قالب شعر ای مه و خور بروی تو محتاج غزل است

مضمون اصلی شعر ای مه و خور بروی تو محتاج چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی