- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر کز دست میرود سرم ای دوست دست گیر
2 شرط است دستگیری درمندگان و من هر روز ناتوان ترم ای دوست دست گیر
3 پایاب نیست بحر غمت را و من غریق خواهم که سر برآورم ای دوست دست گیر
4 سر مینهم که پای برآرم ز دام عشق وین کی شود میسرم ای دوست دست گیر
5 دل جان همیسپارد و فریاد میکند کآخر به کار تو درم ای دوست دست گیر
6 راضی شدم به یک نظر اکنون که وصل نیست آخر بدین محقرم ای دوست دست گیر
7 از دامن تو دست ندارم که دست نیست بر دستگیر دیگرم ای دوست دست گیر
8 سعدی نه بارها به تو برداشت دست عجز یک بارش از سر کرم ای دوست دست گیر