- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با تلخی معزولی میری بنمی ارزد یک روز همیخندد صد سال همیلرزد
2 خربندگی و آنگه از بهر خر مرده بهر گل پژمرده با خار همیسازد
3 زنهار نخندی تو تا اوت نخنداند زیرا که همه خنده زین خنده همیخیزد
4 ای روی ترش بنگر آن را که ترش کردت تا او شکری شیرین در سرکه درآمیزد
5 ای خسته افتاده بنگر که که افکندت چون درنگری او را هم اوت برانگیزد
6 گر زانک سگی خسبد بر خاک سر کویش شیر از حذر آن سگ بگدازد و بگریزد