-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی گشاده ای صنم طاقت خلق میبری چون پس پرده میروی پرده صبر میدری
2 حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت کآدمیی ندیدهام چون تو پری به دلبری
3 آینه را تو دادهای پرتو روی خویشتن ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری
4 نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری
5 چون تو درخت دل نشان تازه بهار و گلفشان حیف بود که سایهای بر سر ما نگستری
6 دیده به روی هر کسی برنکنم ز مهر تو در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری
7 من نه مخیرم که چشم از تو به خویشتن کنم گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری
8 پند حکیم بیش از این در من اثر نمیکند کیست که برکند یکی زمزمه قلندری
9 عشق و دوام عافیت مختلفند سعدیا هر که سفر نمیکند دل ندهد به لشکری