روی گشاده ای صنم طاقت خلق از سعدی شیرازی غزل 552

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری

1 روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری چون پس پرده می‌روی پرده صبر می‌دری

2 حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت کآدمیی ندیده‌ام چون تو پری به دلبری

3 آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری

4 نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری

5 چون تو درخت دل نشان تازه بهار و گلفشان حیف بود که سایه‌ای بر سر ما نگستری

6 دیده به روی هر کسی برنکنم ز مهر تو در ز عوام بسته به چون تو به خانه اندری

7 من نه مخیرم که چشم از تو به خویشتن کنم گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری

8 پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند کیست که برکند یکی زمزمه قلندری

9 عشق و دوام عافیت مختلفند سعدیا هر که سفر نمی‌کند دل ندهد به لشکری

عکس نوشته
کامنت
comment