آن میگساری شب و این دور از اسیر شهرستانی غزل 407

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

آن میگساری شب و این دور باش صبح

1 آن میگساری شب و این دور باش صبح شکر مدار شام کنم یا معاش صبح

2 عکس پری و شوخی آیینه هواست پرواز نشئه در چمن انتعاش صبح

3 تارش نگاه حسرت شب زنده دار کیست دیبای آفتاب ندارد قماش صبح

4 در باغ چهره نرگس دیر آشنای او خوابیده مست باده شب بر فراش صبح

5 شب زنده داریت چه بهاری کند اسیر گر باد آرزو نشود بت تراش صبح

عکس نوشته
کامنت
comment