شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی
شاه نعمت‌الله ولی

عمر بی عشق می گذاری از شاه نعمت‌الله ولی قصیده 6

قصیده 6 ام از 2701 قصاید

عمر بی عشق می گذاری هیچ

1 عمر بی عشق می گذاری هیچ حاصل از عمر خود چه داری هیچ

2 ماسِوی الله طلب کنی شب و روز به عدم می روی چه آری هیچ

3 در دو عالم به جز یکی نبُود این عددها که می شماری هیچ

4 دنیا و آخرت رها کردی آری آری چه می گذاری هیچ

5 یار کز جور یار بگریزد باشد آن یار هیچ و یاری هیچ

6 در میانست یار ما با ما گر تو بیچاره در کناری هیچ

7 جان به جانان سپار و منت دار ور به منت همی سپاری هیچ

8 در خماری و می نمی نوشی باز فرما که در چه کاری هیچ

9 همه عالم حقیقتاً مائیم نیست خود غیر ذات باری هیچ

10 خم می خوش خوشی به جوش آمد گر تو انگور می فشاری هیچ

11 با سخن های میر ترکستان چه بُود گفته بخاری هیچ

12 ما حریف محمدیم امشب گر تو با گل نه ای بخاری هیچ

13 نعمت الله را کنی انکار منکر شاه و شهریاری هیچ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عمر بی عشق می گذاری هیچ

شاعر شعر عمر بی عشق می گذاری هیچ چه کسی است ؟

شاعر شعر عمر بی عشق می گذاری هیچ شاه نعمت‌الله ولی می باشد.

شعر عمر بی عشق می گذاری هیچ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر عمر بی عشق می گذاری هیچ چیست ؟

قالب شعر عمر بی عشق می گذاری هیچ قصیده است

مضمون اصلی شعر عمر بی عشق می گذاری هیچ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر