خوش خوش خرامان می‌روی، از خاقانی شروانی غزل 3

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خوش خوش خرامان می‌روی، ای شاه خوبان تا کجا

1 خوش خوش خرامان می‌روی، ای شاه خوبان تا کجا شمعی و پنهان می‌روی پروانه جویان تا کجا؟

2 ز انصاف خو واکرده‌ای، ظلم آشکارا کرده‌ای خونریز دل‌ها کرده‌ای، خون کرده پنهان تا کجا؟

3 غبغب چو طوق آویخته فرمان ز مشک انگیخته صد شحنه را خون ریخته با طوق و فرمان تا کجا؟

4 بر دل چو آتش می‌روی تیز آمدی کش می‌روی درجوی جان خوش می‌روی ای آب حیوان تا کجا؟

5 طرف کله کژ بر زده گوی گریبان گم شده بند قبا بازآمده گیسو به دامان تا کجا؟

6 دزدان شبرو در طلب، از شمع ترسند ای عجب تو شمع پیکر نیم‌شب دل دزدی اینسان تا کجا؟

7 هر لحظه ناوردی زنی، جولان کنی مردافکنی نه در دل تنگ منی ای تنگ میدان تا کجا؟

8 گر ره دهم فریاد را، از دم بسوزم باد را حدی است هر بیداد را این حد هجران تا کجا؟

9 خاقانی اینک مرد تو مرغ بلاپرورد تو ای گوشهٔ دل خورد تو، ناخوانده مهمان تا کجا؟

عکس نوشته
کامنت
comment