- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر خواهی ای صبا خبری خوش رسانیش گو شرح ناتوانی من تا توانیش
2 بلبل که خوش دلی به چمن بسته در بهار گو غافلی ز آفت باد خزانیش
3 ز اهل هوس نکرده مرا فرق تا زخط زایل نگشت دلبر من دلستانیش
4 چندان گرفته دل به غمش خو که پیش او عیشی است جاودانه غم جاودانیش
5 خطش اگر دمید چه حاصل که از غرور با عاشقان بجاست همان سرگرانیش؟
6 با هر که مهربان کشد او را زرشک غیر یا رب نصیب کس نشود مهربانیش
7 ای همنشین بگوی که در بزم ماست غیر شاید به این وسیله به محفل کشانیش
8 دارم طمع که از عوض بوسه ای دهم این نقد جان که او نستد رایگانیش
9 ساقی زروی دختر رز پرده بر گرفت یا از رخ (سحاب) زر از نهانیش