قراری چون ندارد جانم از اوحدی مراغه‌ای غزل 4

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

قراری چون ندارد جانم اینجا

1 قراری چون ندارد جانم اینجا دل خود را چه می‌رنجانم اینجا؟

2 سر عاشق کله‌داری نداند بنه کفشی، که من مهمانم اینجا

3 مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟ چه می‌پرسی، که من حیرانم اینجا

4 نه او پنهان شد از چشمم، که من نیز ز چشم مدعی پنهانم اینجا

5 اگر بتوان حدیثی گوی از آن روی که من بی‌روی او نتوانم اینجا

6 نگارینی که سرگرداند از من نگردانی، که سرگردانم اینجا

7 مرا با دوست پیمانی قدیمست بدان پیوند و آن پیمانم اینجا

8 ز زلفش برد ما غم هست بویی چنین زنده به بوی آنم اینجا

9 به درد اوحدی دلشاد گشتم که آن لب می‌کند درمانم اینجا

عکس نوشته
کامنت
comment