ای از نظرت مست از جلال الدین محمد مولوی غزل 98

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای از نظرت مست شده اسم و مسما

1 ای از نظرت مست شده اسم و مسما ای یوسف جان گشته ز لب‌های شکرخا

2 ما را چه از آن قصه که گاو آمد و خر رفت هین وقت لطیفست از آن عربده بازآ

3 ای شاه تو شاهی کن و آراسته کن بزم ای جان ولی نعمت هر وامق و عذرا

4 هم دایه جان‌هایی و هم جوی می و شیر هم جنت فردوسی و هم سدره خضرا

5 جز این بنگوییم وگر نیز بگوییم گویید خسیسان که محالست و علالا

6 خواهی که بگویم بده آن جام صبوحی تا چرخ به رقص آید و صد زهره زهرا

7 هر جا ترشی باشد اندر غم دنیی می‌غرد و می‌برد از آن جای دل ما

8 برخیز بخیلانه در خانه فروبند کان جا که تویی خانه شود گلشن و صحرا

9 این مه ز کجا آمد وین روی چه رویست این نور خداییست تبارک و تعالی

10 هم قادر و هم قاهر و هم اول و آخر اول غم و سودا و به آخر ید بیضا

11 هر دل که نلرزیدت و هر چشم که نگریست یا رب خبرش ده تو از این عیش و تماشا

12 تا شید برآرد وی و آید به سر کوی فریاد برآرد که تمنیت تمنا

13 نگذاردش آن عشق که سر نیز بخارد شاباش زهی سلسله و جذب و تقاضا

14 در شهر چو من گول مگر عشق ندیدست هر لحظه مرا گیرد این عشق ز بالا

15 هر داد و گرفتی که ز بالاست لطیفست گر حاذق جدست وگر عشوه تیبا

عکس نوشته
کامنت
comment