تو پس پرده و ما خون جگر از سعدی شیرازی غزل 1109

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

تو پس پرده و ما خون جگر می‌ریزیم

1 تو پس پرده و ما خون جگر می‌ریزیم وه که گر پرده برافتد که چه شور انگیزیم

2 دیگران را غم جان دارد و ما جامه‌دران که بفرمایی تا از سر جان برخیزیم

3 مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم

4 دل دیوانه سپر کرده و جان بر کف دست ظاهر آن است که از تیر بلا نگریزیم

5 باغ فردوس میارای که ما رندان را سر آن نیست که در دامن حور آویزیم

6 ور به زندان عقوبت بری از دیدهٔ شوق ای بسا آب که بر آتش دوزخ ریزیم

7 رنگ زیبایی و زشتی به حقیقت در غیب چون تو آمیخته‌ای با تو چه رنگ آمیزیم؟

8 سعدیا قوت بازوی عمل هست ولیک تا به جایی نه که با حکم ازل بستیزیم

عکس نوشته
کامنت
comment