1 تویی آن شکرین لب یاسمین بر منم آن آتشین دل دیدگان تر
2 از آن ترسم که در آغوشم آیی گدازد آتشت بر آب شکر
1 بشم واشم که تا یاری گره دل به بختم گریه و زاری گره دل
2 بگردی و نجوئی یار دیگر که از جان و دلت یاری گره دل
1 ببندم شال و میپوشم قدک را بنازم گردش چرخ و فلک را
2 بگردم آب دریاها سراسر بشویم هر دو دست بی نمک را
1 به والله که جانانم تویی تو بسلطان عرب جانم تویی تو
2 نمیدونم که چونم یا که چندم همی دونم که درمانم تویی تو
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون