- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو کز عبرت بدین افسانه مانی چه پنداری مگر افسانه خوانی
2 درین افسانه شرطست اشک راندن گلابی تلخ بر شیرین فشاندن
3 بحکم آنکه آن کم زندگانی چو گل بر باد شد روز جوانی
4 سبک رو چون بت قبچاق من بود گمان افتاد خود کافاق من بود
5 همایون پیکری نغز و خردمند فرستاده به من دارای در بند
6 پرندش درع و از درع آهنینتر قباش از پیرهن تنگ آستینتر
7 سران را گوش بر مالش نهاده مرا در همسری بالش نهاده
8 چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج به ترکی داده رختم را به تارج
9 اگر شد ترکم از خرگه نهانی خدایا ترک زادم را تو دانی