-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر قماش پوچ هستی تا بهکی وسواسها پنبهها خواهد دمید آخر ازین کرباسها
2 شیشهٔ ساعت خبر ز ساز فرصت میدهد خودسران غافل مباشید از صدای طاسها
3 عبرت آنجا کز مکافات عمل گیرد عیار ناخنی دارند در جنگ درودن داسها
4 اهل دنیا را به نهضتگاه آزادی چهکار در مزابل فارغند از بوی گل کناسها
5 عالمی بالیده است از دستگاه خودسری نشتری میخواهد این جمعیت آماسها
6 تا بود ممکن به وضع خلق باید ساختن آدمیت پیش نتوان برد با نسناسها
7 حیرت دیدار با دنیا و عقبا شد طرف بوی امیدی گوارا کرد چندین یاسها
8 بینوایی چون به سامان جنون پوشیده نیست صبح خندد بر گریبانچاکی افلاسها
9 شرم میدارد درشتی از ملایمطینتان غالب افتادهست بیدل سرب بر الماسها