ای نوبهار از جلال الدین محمد مولوی غزل 2936

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی

1 ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی

2 خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی

3 ای فضل خوش چو جانی وز دیده‌ها نهانی اندر اثر پدیدی در ذات ناپدیدی

4 ای گل چرا نخندی کز هجر بازرستی ای ابر چون نگریی کز یار خود بریدی

5 ای گل چمن بیارا می‌خند آشکارا زیرا سه ماه پنهان در خار می‌دویدی

6 ای باغ خوش بپرور این نورسیدگان را کاحوال آمدنشان از رعد می‌شنیدی

7 ای باد شاخه‌ها را در رقص اندرآور بر یاد آن که روزی بر وصل می‌وزیدی

8 بنگر بدین درختان چون جمع نیکبختان شادند ای بنفشه از غم چرا خمیدی

9 سوسن به غنچه گوید هر چند بسته چشمی چشمت گشاده گردد کز بخت در مزیدی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر