-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته وی جمله عاشقانت از تخت و تخته رسته
2 صد مطرقه کشیده در یک قدح بکرده صد زین قدح کشیده چون عاقلان نشسته
3 یک ریسمان فکندی بردیم بر بلندی من در هوا معلق و آن ریسمان گسسته
4 از آهوان چشمت ای بس که شیر عشقت هم پوست بردریده هم استخوان شکسته
5 دیدن به خواب در شب ماه تو را مبارک وز بامداد رویت دیدن زهی خجسته
6 ای بنده کمینت گشته چو آبگینه بشکسته آبگینه صد دست و پا بخسته
7 در حسن شمس تبریز دزدیده بنگریدم زه گفتم و ز غیرت تیر از کمان بجسته