1 هستی چو صبح قابل ضبط نفس مگیر پرواز پرگشاست، تو چاک قفس مگیر
2 تسلیم باش، با غم خیر و شرت چکار خود را به کار عشق فضول و هوس مگیر
3 لذت پرست مایدهٔ فضل بودن است سلوی و من از آیهٔ سیر و عدس مگیر
4 بیانتظار در حق نعمت ستم مکن یعنی تمتع از ثمر زودرس مگیر
5 تمکین خرام قافلهٔ اعتبار باش دل برهوا منه پی صورت جرس مگیر
6 ترسم به خود ز ننگ گرفتن فرو روی زنهار از طمع چو نگین نامکس مگیر
7 در پلهٔ ترازوی انصاف میل نیست ای نوبهار عدل کم خار و خس مگیر
8 آیینه پایمال تغافل، قیامت است تمثال از حضور تو داریم پس مگیر
9 عنقا هزار رنگ پرافشان قدرت است گر محرمی کلاغ به بال مگس مگیر
10 بیدل به این کدورت اگر ساز زندگیست آیینه گر شوی سر راه نفس مگیر
دیدگاهها **