- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک تار موگر از سر دنیا گذشتهای صد کهکشان ز اوج ثریا گذشتهای
2 بار دلست اینکه به خاکت نشانده است گر بینفس شوی ز مسیحا گذشتهای
3 ای هرزه تاز عرصهٔ عبرت ندامتی چون عمر مفلسان به تمنا گذشتهای
4 جمعیت وصول همان ترک جستجوست منزل دمیدهای اگر از پا گذشتهای
5 ای قطرهٔ گهر شده، نازم به همتت کز یک گره پل از سر دریا گذشتهای
6 در خاک ما غبار دو عالم شکستهاند از هر چه بگذری ز سر ماگذشتهای
7 ای جادهات غرور جهان بلند و پست لغزیدهای گر از همه بالا گذشتهای
8 اشکیست بر سر مژه بنیاد فرصتت مغرور آرمیدنی اما گذشتهای
9 حرف اقامتت مثل ناخن است و مو هر جا رسیده باشی از آنجا گذشتهای
10 برق نمودت آمدورفت شرار داشت روشن نشد که آمدهای یا گذشتهای
11 بیدل دماغ ناز تو پر میزند بهعرش گویا به بال پشه ز عنقا گذشتهای