- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای وصل تو اعظم امانی سرمایه و عیش و کامرانی
2 گر بی تو به عمر جاودانی یک لحظه زیم به شادمانی
3 در بحر غمم فتاده مشکل کشتی رسدم دمی به ساحل
4 بر باد شدیم ز آتش دل شد آب دو چشمم خاک تن گل
5 بی مهر رخ تو شام هجران ریزم چو سپهر خون به دامان
6 صد چاک کنم ز غم گریبان لیکن چو نمی رسد به سامان
7 پیوسته چون غنچه می خورم خون هر گوشه رود ز دیده جیحون
8 دامن شده ز اشک سرخ گلگون بی قد تو لیک سرو موزون
9 گر زیسته ایم بی وصالت غرق عرقیم از خجالت
10 اما به دو ابروی هلالت این نیست حیات بی جمالت
11 بی صبر و شکیب داشت یک چند خون دل ریش آرزومند
12 با هجر تو تا گرفت پیوند ای من به خیال از تو خرسند
13 خالد ز دو دیده خون سارا می بار نهان و آشکارا
14 زان ابر نهال مدعا را شاداب همی نما خدا را
15 یارب به مجردان افلاک یا رب به شه سریر لولاک
16 از غیر تو رستگان بی باک پیش تو شفیع آورم تاک