- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو به گوهر ورای دو جهانی چکنم قدرِ خود نمیدانی
2 با زنان نیک هم نبردی تو با چنین زور مردِ مردی تو
3 چه کمست ای بزرگ زاده ترا در گشادهست و خوان نهاده ترا
4 گر تو خود را در این سرای غرور از سرِ جهل و بخل داری دور
5 پنج نوبت زنی چو عقل و چو جان بر سرِ هفت چرخ و چار ارکان
6 ور قبای فنا بیندازی به قبیلهٔ بقای حق تازی
7 بر سه جانت بکن به شبگیری دو سلام و چهار تکبیری
8 آخشیجان و گنبد دوّار مردگانند زندگانیخوار
9 چه کنی در جهان بیم آرش زانکه بیپرسش است بیمارش
10 برگذر کین سرای پر وحلست نردبان پایه عمر و بام اجلست
11 هرکه بر متن این سرای رسید باز دستش به دیدگان بکشید