- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای زلف تو تکیه کرده بر گوش ای جعد تو حلقه گشته بر دوش
2 ای کرده دلم ز عشق مفتون وی کرده تنم ز هجر مدهوش
3 چون رزم کنی و بزم سازی ای لاله رخ سمن بناگوش
4 گویند ترا مه قدح گیر خوانند ترا بت زره پوش
5 گیرم که مرا شبی به خلوت تا روز نگیری اندر آغوش
6 نیکو نبود که بی گناهی یک باره مرا کنی فراموش
7 گیرم که سنایی از غمت مرد باری سخنش به طبع بنیوش
8 بی روی تو بود دوش تا صبح از نالهٔ او جهان پر از جوش
9 یارب شب کس مباد هرگز زینگونه که او گذاشت شب دوش