1 ای شوکت ایزدی برازندۀ تو جز تو همه ماسوای حق زندۀ تو
2 از کار من خسته تغافل تا کی آخر نه توئی خدا و من بندۀ تو
1 چه سرودیست که اینمرغ خوش الحان آورد مژده باد بهاری بگلستان آورد
2 گو بمرغان زطرب نغمه داود کشید بچمن باد صبا تخت سلیمان آورد
1 آن نه زلفیست که پیچیده بدور ذقن است چنبر لاله و نسرین و گل و یاسمن است
2 آن نه چشمست و نه ابرو و نه مژگان دراز آفت جان و بلای سر و آزار تن است
1 آغشته بخون پیکر شاه مدنی بین درۀ نجفی رنگ عقیق یمنی بین
2 چون پردۀ بادام کفن در تن اکبر گلگون کفنی بنگر و گل پیرهنی بین