کار تو پیوسته آزارست گویی از سنایی غزنوی غزل 52

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست

1 کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست زین سبب کار دلم زارست گویی نیست هست

2 خصم تو بازار من بشکست و با خصم ای صنم مر ترا پیوسته بازارست گویی نیست هست

3 تا به خروارست شکر لعل نوشین ترا در دلم عشقت به خروارست گویی نیست هست

4 طرهٔ طرار تو دل دزدد از مردم همی شد یقین کان طره طرارست گویی نیست هست

5 ماهرویا تا تو کردی رایت صحبت نگون رایت صبرم نگونسارست گویی نیست هست

6 بوسه‌ای را زان لب چون لعل نوشینت به جان چاکر مسکین خریدارست گویی نیست هست

7 نرگس خونخوار تو پیوسته خون ریزد همی نرگست بس شوخ و خونخوارست گویی نیست هست

عکس نوشته
کامنت
comment