-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم شوخ تو فتنه میسازد ابروانت دو تیغه میبازد
2 قد و خدت چو بگذری بچمن بر گل و سرو و نسترن نازد
3 از همه نیکوان گرو ببری جلوهات رخش حسن چون تازد
4 هر که تیری ز غمزهٔ تو خورد دین و ایمان و عقل و جان بازد
5 تیر مژگان کمان ابرویت دم بدم سوی هر کس اندازد
6 غمزهٔ شوخ را بگوی که تیر سوی هر بوالهوس نیندازد
7 چون ترا دید میرود از کار فیض سوی تو دست چون یازد