ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود از قدسی مشهدی غزل 257

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود

1 ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود از دل هوای درد تو بیرون نمی‌رود

2 هرچند ناز دامن لیلی کشد، دلش باور مکن که از پی مجنون نمی‌رود

3 زین چشم خون‌فشان که مرا هست، چرخ را کشتی کدام روز که در خون نمی‌رود؟

4 بر دل شبی نمی‌گذرد کز غلوی ضعف با ناله شبانه به گردون نمی‌رود

5 از دیده‌ام، کدام نفس،در فراق تو آتش به جای آب به جیحون نمی‌رود؟

6 راه نفس ز خون دلم بسته می‌شود گر یک نفس ز دیده مرا خون نمی‌رود

7 ای عاقلان فسانه مخوانید بر سرم کز سر جنون عشق به افسون نمی‌رود

8 ای نور دیده زندگی‌ام بی تو مشکل است آسان ز سینه مهر تو بیرون نمی‌رود

9 ناز و کرشمه تو به چشم غزال نیست مجنون تو ز شهر به هامون نمی‌رود

10 باید رسد به گوش تو افغان من، چه باک گر ناله‌ام ز ضعف به گردون نمی‌رود

11 قدسی کدام روز که از گریه، دیده‌ام همچون حباب بر سر جیحون نمی‌رود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر