مبر تو رنج که روزی از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 83

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

مبر تو رنج که روزی به رنج نفزاید

1 مبر تو رنج که روزی به رنج نفزاید به رنج بردن تو چرخ زی تو نگراید

2 چو روزگار فرو بست تو از آن مندیش که آنگهی که بباید گشاد بگشاید

3 چو بسته‌های زمانه گشاده خواهد گشت چنان گشاید گویی که آن چنان باید

4 وگر نیاز برد نزد همچو خویشتنی از آن نیاز اسیر و ذلیل باز آید

5 چو اعتقاد کند گر کسش نیاید هیچ خدای رحمت پس آنگهیش بنماید

6 به دست بنده زحل و ز عقد چیزی نیست خدای بندد کار و خدای بگشاید

عکس نوشته
کامنت
comment