- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست سینهٔ ما چه که ارواح ملایک هم نیست
2 کالبد کیست که بیند حرم وصل تو را کانکه جان است به درگاه تو هم محرم نیست
3 خاک آن ره که سگ کوی تو بگذشت بر او شیر مردان را از نافهٔ آهو کم نیست
4 هر دلی را که کبودی ز لب لعل تو داشت خانقاهش به جز از زلف خم اندر خم نیست
5 بیدلی را که دمی با تو مهیا گردد قیمت هر دو جهان نیمهٔ آن یکدم نیست
6 دیدهٔ شوخ تو را کشتن خلق آئین شد تا کی این ظلم، در این دیده همانا نم نیست
7 زین خبر زلف تو شاد است به رنگش منگر کاین سیه جامگی از کفر است از ماتم نیست
8 رو که سلطان جمالی تو و در عالم عشق آخرین صف ز گدایان تو جز آدم نیست
9 چون به صد تیر بخستی دل خاقانی را خود در آن، حقهٔ نوشین تو یک مرهم نیست