خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

ای آتشِ سودایِ تو خون کرده از خاقانی شروانی غزل 1

غزل 1 ام از 1365 غزلیات

ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها

1 ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها بر باد شده در سرِ سودایِ تو سرها

2 در گلشنِ امّید به شاخِ شجرِ من گل‌ها نشکفتند و برآمد نه ثمرها

3 ای در سرِ عشّاق ز شورِ تو شغب‌ها وی در دلِ زهّاد ز سوزِ تو اثرها

4 آلوده به خونابهٔ هجرِ تو روان‌ها پالوده ز اندیشهٔ وصلِ تو جگرها

5 وی مهرهٔ امّیدِ مرا زخمِ زمانه در ششدرِ عشقِ تو فروبسته گذرها

6 کردم خطر و بر سرِ کویِ تو گذشتم بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها

7 خاقانی از آن‌گه که خبر یافت ز عشقت از بی‌خبری او به جهان رفت خبرها

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها

شاعر شعر ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها چه کسی است ؟

شاعر شعر ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها خاقانی شروانی می باشد.

شعر ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها چیست ؟

قالب شعر ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها غزل است

مضمون اصلی شعر ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه است.
بنر