آن کژدم زلف تو که زد بر دل از سنایی غزنوی غزل 207

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش

1 آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش از ضربت آن زخم دل نازک من ریش

2 آنجا که بود انجمن لشگر خوبان نام تو بود اول و پای تو بود پیش

3 بنگر که همی با من و با تو چکند چرخ بر هر دو همی چون شمرد مکر و فن خویش

4 هر شب که کند عشق شکیبایی من کم هم در گذرد خوبی و زیبایی تو بیش

5 ای روی تو قارون شده از حسن و ملاحت از هجر تو قارونم و از وصل تو درویش

6 خود چون بود آخر به غم هجر گرفتار آن کس که به اول نبود عافیت اندیش

عکس نوشته
کامنت
comment