-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد تو از ضمیر به نسیان نمی رود نقش رخت ز دیده به طوفان نمی رود
2 با بخت تیره چون بتماشای او روم در شب کسی بسیر گلستان نمی رود
3 عاشق بسان شمع بود از غرور عشق در زندگی سرش به گریبان نمی رود
4 شمع قلم زنامه گرمم بته رسید شوقم هنوز بر سر عنوان نمی رود
5 تن سرد گشت و داغ جنون گرم سوختن سر در ره رفته و سامان نمی رود
6 ساقی ز می کدورت دل کم نمی شود بنشین که داغ لاله ز باران نمی رود
7 چندانکه می رویم بجائی نمی رسیم ریگ ار روان بود ز بیابان نمی رود
8 افتم بفکر زلف تو هنگام بیخودی مستش مدان کسیکه پریشان نمی رود
9 دیگر کلیم اگر ز لگدکوب حادثه چون سرمه می شود ز صفاهان نمی رود