ز بیداد تو حرف مهر را از نظیری نیشابوری غزل 226

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

ز بیداد تو حرف مهر را نام و نشان گم شد

1 ز بیداد تو حرف مهر را نام و نشان گم شد کتاب حسن را جزو محبت از میان گم شد

2 ز جوش بوالهوس گرد دلت عاشق نمی گردد طفیلی جمع شد چندان که جای میهمان گم شد

3 سحر بیتی مغنی می سرود از تو به یاد آمد چنان شوری برآوردم که وقت دوستان گم شد

4 به نالش خواستم جا در دلت، افتادم از چشمت گدا آمد که صدر قرب یابد، آستان گم شد

5 پس از عمری شدم عرضی کنم، چندان به پیش آمد که مضمون سخن صدبار از دل تا زبان گم شد

6 متاعی دیر اگر داریم بر ما رد مکن زاهد به عزم کعبه می رفتیم راه کاروان گم شد

7 هوش تا تافت رو از من مزاج کارها برگشت طرب تابست در بر من کلید آسمان گم شد

8 هوس را در فراق مرحمت خواب گران بگرفت طرب را در سراغ عافیت نام و نشان گم شد

9 اگر پرسد کسی حال «نظیری » را بگوییدش که در دامست آن مرغی که شب از آشیان گم شد

عکس نوشته
کامنت
comment