1 انس تو با کبوترست همه ننگری از هوس به چاکر خویش
2 هم به ساعت بر تو باز آید هر کبوتر که رانی از بر خویش
3 رفتن و آمدن به نزد رهی چون نیاموزی از کبوتر خویش
1 ماه صیام آمد این ملک به سلامت فرخ و فرخنده باد ماه صیامت
2 آمد ماه بزرگوار گرامی و آسود از تلخ باده زرین جامت
1 تا توانی مکش ز مردی دست که به سستی کسی ز مرگ نجست
2 ماهی ار شست نگسلد در آب بسته او را به خشکی آرد شست
1 از دو دیده سرشک خون بارم چون ز گفتارهات یاد آرم
2 باز ترسم که آگهی یابند به ستم خویش را فرو دارم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به