1 ای ذات تو ز اغراض و صفات آمده پاک کوتاه ز دامان تو دست ادراک
2 در هرچه نظر کنم تو آئی به نظر لاظاهر فی الوجود واللّه سواک
1 بشکست بسنگ کین پر ما نامد پی رحم بر سر ما
2 برتارک اختران نهم گام آید چو خجسته اختر ما
1 روردهٔ میناکشی چشم سیه مستش نگر واندر فن عاشق کشی حسن زبردستش نگر
2 از بهر قتل عاشقان مژگان او ناوک زنان از قامتش تیر و کمان ز ابروی پیوستش نگر
1 تغییری ای صنم بده اطوار خویش را مپسند بر من این همه آزار خویش را
2 هرگز نیامدی و تسلی دهم چو طفل هردم ز مقدمت دل بیمار خویش را