ای نام تو قبله زبان‌ها از اسیر شهرستانی غزل 108

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

ای نام تو قبله زبان‌ها

1 ای نام تو قبله زبان‌ها چشم دل‌ها چراغ جان‌ها

2 آیینه راز توست عالم پیداست ز نام‌ها نشان‌ها

3 ویران شده نسیم شوقت مانند حباب خانمان‌ها

4 سرمنزل توست بی‌نشانی گرد ره کیست کاروان‌ها؟

5 شوق تو به هر دلی که افتاد پر کرد ز خاک‌ها دکان‌ها

6 فرسوده سجده در تو تا در فرق جبین آسمان‌ها

7 گردید اسیر از دل تو آیینه گر یقین گمان‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment