خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

نام تو چون بر زبان می‌آیدم از خاقانی شروانی غزل 238

غزل 238 ام از 1365 غزلیات

نام تو چون بر زبان می‌آیدم

1 نام تو چون بر زبان می‌آیدم آب حیوان در دهان می‌آیدم

2 تا لب من خاک‌بوس کوی توست هردم از لب بوی جان می‌آیدم

3 گر قدم بر آسمانم پیش تو فرق سر بر آستان می‌آیدم

4 تا همایم خوانده‌ای در کام دل هر نواله استخوان می‌آیدم

5 وارهان زین دام‌گاه غم مرا کرزوی آشیان می‌آیدم

6 مایه عشق توست چون او حاصل است شاید ار عمری زیان می‌آیدم

7 در صف عشاق خاقانی منم کاسب معنی زیر ران می‌آیدم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نام تو چون بر زبان می‌آیدم

شاعر شعر نام تو چون بر زبان می‌آیدم چه کسی است ؟

شاعر شعر نام تو چون بر زبان می‌آیدم خاقانی شروانی می باشد.

شعر نام تو چون بر زبان می‌آیدم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر نام تو چون بر زبان می‌آیدم چیست ؟

قالب شعر نام تو چون بر زبان می‌آیدم غزل است

مضمون اصلی شعر نام تو چون بر زبان می‌آیدم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی