-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منگر تو در روی بتان بهر هوای خویشتن در آتش سوزان مرو ای دل بپای خویشتن
2 هرگو دلش از دشت برد مهر بتان سنگدل در دوزخ نقد اوفتاد دید او جزای خویشتن
3 با عشق خوبان خو مکن جز جانب حق رو مکن کین غم چو افروزد دلت بینی سزای خویشتن
4 غم را بسوزان عشق حق استاد شو شاگردی شیطان مکن بهر بلای خویشتن
5 نینی چو شیطان خود رویبینی چو دانه سوی دام استاد شیطان میشوی در ابتلای خویشتن
6 رو رسم نو بنیاد کن خود را ز خود آزاد کن تا وارهی زین بندگی باشی برای خویشتن
7 چون فیض روحانی شوی زاقندهٔ ثانی شوی یابی بقای جاودان اندر فنای خویشتن