-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زآتش عشق تو در هرجا که مأوا میکنم همچو بوی عود خود را زود رسوا میکنم
2 کمفضایی بین که مثل غنچه در گلزار دهر همچو گل میپاشم از هم گر دلی وا میکنم
3 بیکسم چندانکه جسم خویش میکاهم چو نی همدمی تا از برای خویش پیدا میکنم
4 سربهزیرم از حیای او نه از وهم رقیب کافر عشقم اگر از شاه پروا میکنم
5 میدهم دل تا بگیرم زلف در بازار حسن مصحفی آورده با زنّار سودا میکنم
6 گرچه هستم از تهیدستان ولی همچون حباب خویش را از یک نفس واصل به دریا میکنم
7 چون ز شیخان ریایی مطلبی حاصل نشد بعد از این قصاب در میخانه مأوا میکنم