1 عشقا تو در آتشی نهادی ما را درهای بلا همه گشادی ما را
2 صبرا به تو در گریختم تا چکنی تو نیز به دست هجر دادی ما را
1 ای سنایی خواجگی در عشق جانان شرط نیست جان اسیر عشق گشته دل به کیوان شرط نیست
2 «رب ارنی» بر زبان راندن چو موسی روز شوق پس به دل گفتن «انا الا علی» چو هامان شرط نیست
1 هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست گر چه او را هر نفس بر من جفایی دیگرست
2 من برو ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال هر زمان او را به من از نو عنایی دیگرست
1 ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد و ا فزون شده جفای تو این نیز بگذرد
2 زین بیش نیک بود به من بنده رای تو گر بد شدست رای تو این نیز بگذرد