🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

عاشقانت سوی تو تحفه اگر از سنایی غزنوی قصیده 51

قصیده 51 ام از 1794 قصاید

عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27

1 عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند به سر تو که همی زیره به کرمان آرند

2 ور خرد بر تو فشانند همی دان که همی عرق سنگ سوی چشمهٔ حیوان آرند

3 ور دل و دین به تو آرند عجب نبود از آنک رخت خر بنده به بنگاه شتربان آرند

4 هر چه هستیست همه ملک لب و خال تواند چیست کن نیست ترا تا سوی تو آن آرند

5 نوک مژگانت بهر لحظه همی در ره عشق آدم کافر و ابلیس مسلمان آرند

6 چینهٔ دام لبان تو زمان تا به زمان روح را از قفس سدره به مهمان آرند

7 زلف و خالت ز پی تربیت فتنهٔ ما عقل را کاج زنان بر در زندان آرند

8 چشمهامان ز پی تقویت حسن تو باز فتنه را رقص‌کنان در قفس جان آرند

9 طوبی و سدره به باغ تو و پس مشتی خس دستهٔ مجلس تو خار مغیلان آرند

10 هدیه‌شان رد مکن انگار که پای ملخی گلهٔ مور همی پیش سلیمان آرند

11 خاکپای تو اگر دیده سوی روح برد روح پندارد کز خلد همی خوان آرند

12 از پی چشم بدو چشم نکوی تو همی مردمان مردمک دیده به قربان آرند

13 بوستان از خجلی پوست بیندازد از آنک صورت روی تو در دیدهٔ بستان آرند

14 عاشقان از خم زلف تو چه دیدند هنوز باش تا تاب در آن زلف پریشان آرند

15 باش تا سلطنت و کبر تو مشتی دون را از در دین به هوس خانهٔ شیطان آرند

16 باش تا خار سر کوی ترا نرگس وار دسته بندند و سوی مجلس سلطان آرند

17 ای بسا بیخ که در چین و ختن کنده شود تا چو تو مهر گیاهی به خراسان آرند

18 باش تا خط بناگوش و خم زلف تو باز عقل را گوش گرفته به دبستان آرند

19 کی به آسانی عشاق ز دستت بدهند که نه در دست همی چون تویی آسان آرند

20 عقد پروین بخمد چون دم عقرب در حال چون سخن زان دو رده لولو مرجان آرند

21 کافران گمره از آنند که در زلف تواند یک ره آن زلف ببر تا همه ایمان آرند

22 یک ره آن پرده برانداز که تا مشتی طفل رخت جان سوی سراپردهٔ قرآن آرند

23 هردم از غیرت یاری تو اجرام سپهر بر سنایی غم و اندوه فراوان آرند

24 هر زمان لعل و در و سرو و بنفشهٔ تو همی دل و دین و خرد و صبر دگر سان آرند

25 خود چو پروین که مه و مهر همی سجدهٔ عشق سر دندان ترا از بن دندان آرند

26 قدر چوگانت ندانند از آن خامی چند باش تا سوختگان گوی به میدان آرند

27 شکل دندان و سر زلف تو زودا که برو سین و نون و الف و یا همه تاوان آرند

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند قصیده 51 ام از 1794 قصاید در دیوان اشعار سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند

شاعر شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند چه کسی است ؟

شاعر شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند سنایی غزنوی می باشد.

شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند چیست ؟

قالب شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند قصیده است

سبک شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند چیست ؟

سبک شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

عاشقانت سوی تو تحفه اگر از سنایی غزنوی قصیده 51

قصیده 51 ام از 1794 قصاید
بنر