- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق تو چون درآید شور از جهان برآید دلها در آتش افتد دود از میان برآید
2 در آرزوی رویت بر آستان کویت هر دم هزار فریاد از عاشقان برآید
3 تا تو سر اندر آری صد راز سر برآری تا تو ببر درآئی صد دل ز جان برآید
4 خوی زمانه داری ممکن نشد که کس را یک سود در زمانه بیصد زیان برآید
5 کارم بساز دانم بر تو سبک نشیند جانم مسوز دانی بر من گران برآید
6 هر آه کز تو دارم آلودهٔ شکایت از سینه گر برآید هم با روان برآید
7 خاقانی است و جانی از غم به لب رسیده چون امر تو درآید هم در زمان برآید