- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشقت از دایره عقل برون کرد مرا داخل سلسله اهل جنون کرد مرا
2 در غم عشق بتان هیچ کسی چون من نیست نظری کن که غم عشق تو چون کرد مرا
3 من نبودم به غم عشق چنین به طاقت کمی لطف تو بسیار زبون کرد مرا
4 بامیدی که مگر طعنه زنان نشناسند شادم از اشک که آغشته بخون کرد مرا
5 رسته بودم ز گرفتاری شیرین دهنان باز لعل تو مقید بفسون کرد مرا
6 کم نشد بی لب شیرین تو جان کندن من وه که این شیوه ز فرهاد فزون کرد مرا
7 ز ازل در دل من بود فضولی غم عشق فلک آشفته بدینسان نه کنون کرد مرا