1 عشقت که بدل گرفته ام چون جانش در دست و بصبر می کنم درمانش
2 وز غایت عزت که خیالت دارد در خانه چشم کرده ام پنهانش
1 بازم از جور فلک این دل غمناک پرست بازم از خون جگر دیده نمناک پرست
2 این زمان ازاثر خار فراق یاران چون گریبان گلم دامن دل چاک پرست
1 هم کوی تو از جهان برونست هم وصف تو از بیان برونست
2 اندر ره تو کسی قدم زد کورا قدم از جهان برونست
1 در آن زمان که دلم میل با جمالی داشت نبود بی خبر از سر عشق و حالی داشت
2 زلطف معنی حسن ورا کمالی بود زعشق صورت حال رهی جمالی داشت
1 هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد
2 وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد