- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 براه عشق تو جز اشک و آه با من نیست از آن متاع چه بهتر که باب رهزن نیست
2 زبس گداختم از غم چنان سبک شده ام که خون ناحق من نیز بار گردن نیست
3 بغیر دیده و دل کز غمت فروغ برند دو خانه هرگز از یک چراغ روشن نیست
4 درین چمن دل ما همچو غنچه پیکان ز صد بهارش امید یکی شکفتن نیست
5 برای قافله کعبه سبکباری هزار بدرقه و راهبر چو رهزن نیست
6 دلم که در کف عشقت ز موم نرم تر است چو وقت پند شود کم ز سنگ و آهن نیست
7 ببحر هستی غیر از حباب نتوان یافت سری که منت تیغ تواش بگردن نیست
8 کم از هنر نبود عیب چون بجا باشد که تنگ چشمی عیب است و نقص سوزن نیست
9 کلیم را سر همخانگی بشعله بود وگرنه جائی بهتر ز کنج گلخن نیست